بازم درمیزنن سارینا میگه دررو بازکن باران هم تادررو بازمیکنه میبینه یه پسره

بلندقامت جلوش ایستاده پسره درروبازمیکنه ومیره توی حموم

بعدازیه ربع میادبیرون سارینامیگه چطوربود؟پسره هم گفت خوب بوداما اگه کمترجیغ میزدبهترم میشد

اسم پسره دانیال بود سارینامیگه حالابیاخودمون بریم توی اتاق پس ساریناودانیال میرن توی اتاق

نوبت به سیاوش میرسه اونم میره توی حموم و بعدازنیم ساعت میادبیرون 

ونوبت به پسره سوم میرسه که اسمش احسان بوده

احسان میره توی حموم برعکس دفه های قبل که باران جیغ میزداین بارصدای آرومی اونم فقط اولش ازش بلندشد

فرشیدکه پسره چهارم بوده میبینه احسان بعداز3ساعت بیرون نیومد باکلی سروصدا

درومیشکنه ومیره داخل وقتی میره داخل یه ربع فقط نگاه میکنه و بعد داد میزنه که سارینا ودانیال

ازاتاق میان بیرون وقتی سارینا میره توی حموم میبینه احسان باران روکشته وخودشو هم کشته

بعدباخونه باران روی کاشی هانوشته بود نامرداچرابا خواهرمن؟؟؟؟؟؟

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: